سلام ظهرتون بخیر از اول صبح به شدت خسته و عصبی بودم زنگ اول دینی داشتیم که امتحانش خیلی زیاد بود و خستم کرد بلافاصله کلاس شیمی شروع شد که تستاشو حل نکرده بودم و شاد هنگ بود بیشتر بی حوصلم کرد این بین فقط یه تخم مرغ عسلی خوردم که خیلی بهم چسبید:) خسته که میشم زیاد غر میزنم البته که بخشی از این غر زدنا حرفاییه که نمیتونم بگم ولی وقتی غر میزنم و خانواده طوری رفتار میکنن انگار من زندگی خیلی اروم و عادی دارم لجم میگیره! بیخیال چیزایی که همیشه هستن الان درسخیلی منبع
درباره این سایت